درآمدی بر متدولوژی نظریه اسلامی در روابط بین‌الملل با تأکید بر روش‌شناسی لاکاتوشی

نوع مقاله : مقالات پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی

2 دانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی

چکیده

در علوم اجتماعی بحث از روش، همواره حائز اهمیت بوده؛ زیرا نظریه‌پردازی و تولید دانش بدون آن، ممکن نیست. (تاریخچه) اما مواضع هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه گوناگون موجب جهت‌گیری‌های روشی متمایزی شده‌اند؛ لذا نظریه بومی (اسلامی) روابط بین‌المللی، روش‌شناسی ویژه‌ای را می‌طلبد که علاوه بر علمیت، بتواند در صورت‌بندی آن، مؤثر باشد؛ (مسئله) ضرورتی که حداکثر با توصیف، تبیین و برشمردن محدودیت روش‌های مختلف غیربومی، متوقف مانده است. (پیشینه) از این‌رو، مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که کدام روش‌شناسی برای صورت‌بندی نظریه اسلامی در روابط بین‌الملل از کارایی بهتری برخوردار است؟ (سؤال) گمانه نگارندگان آن است که روش‌شناسی لاکاتوشی که به دلیل همخوانی با مبانی نظریه اسلامی، امکان اصلاح طولی/ زمانی نظریه را نیز به همراه دارد، بهترین شیوه برای صورت‌بندی نظریه اسلامی در روابط بین‌الملل است، (فرضیه) لذا ارائه روش‌شناسی ویژه‌ای که دسترسی به نظریه اسلامی در روابط بین‌الملل را تسهیل کند، غایت این مقاله است. (هدف) تحقق این امر، با توصیف و تبیین داده‌های کتابخانه  دنبال می‌شود. (روش) به اعتقاد نویسندگان، نظریه‌ای که به نام نظریه اسلامی روابط بین‌الملل شکل خواهد گرفت، گرچه نظریه‌ای مستقل با معیارهای کاملاً علمی نیست، اما در صورت شکل‌گیری، شباهت‌های اندکی با نظریه‌هایی علمی این حوزه خواهد داشت. (یافته)

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Introduction to the Methodology of Islamic Theory in International Relations with Emphasis on the Viewpoint of Lakatos

نویسندگان [English]

  • Hadi Ajili 1
  • Ali Esmaeili Ardekani 2
1 Assistant Professor of International Relations Department, Allameh Tabataba’i University
2
چکیده [English]

Method in social sciences is very important because theorizing and producing knowledge is not possible without it. (History) But various ontological and epistemological positions have resulted in different orientations in methodology; thus the local (Islamic) theory of international relations requires a special methodology that in addition to being scientific can be used in its formulation; (Problem) a requirement which has stopped with description, explanation and enumeration of limitations of different non-indigenous methodologies. (Background) In this article we try to answer this question: Which methodology is more useful in formulation of Islamic theory in international relations? (Question) The authors believe that because Lakatos methodology is consistent with the principles of Islamic theory and prepares the possibility of modifying the theory, it is the best methodology for the formulation of the Islamic theory in international relations. (Hypothesis) Therefore, presenting a special methodology which facilitates access to the Islamic theory in international relations is the aim of the present paper. (Objective) Achieving this goal is possible through describing and explaining library data. (Methodology)
The authors believe that a theory which will be formed under the name of Islamic theory of international relations, although it is not an independent, scientific, and unique theory; however, by taking the dimensions of a generalizable methodology can maintain its own theoretical identity and have a pervasive and reliable nature. (Finding

کلیدواژه‌ها [English]

  • Islamic Theory
  • international relations
  • methodology
  • Local
  • Lakatos
  • theorizing
  1. اسمیت، مایکل (1389). دیدگاه‌هایی درباره سیاست جهان، ترجمه علیرضا طیب، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
  2. آکاریا، آمیتاو و بری بوزان (1389). نظریه‌های غیر غربی روابط بین‌الملل؛ دیدگاه‌هایی درباره آسیاو فراسوی آن، ترجمه علیرضا طیب، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر.
  3. باقری، خسرو (1387). هویت علم دینی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات.
  4. برچیل، اسکات و همکاران ( 1391). نظریه‌های روابط بین‌الملل، ترجمه حمیرا مشیرزاده و حمیرا و روح‌الله طالبی آرانی، تهران، میزان.
  5. بروجردی، مهرزاد (1390). تراشیدم، پرستیدم، شکستم، تهران، نگاه معاصر.
  6. بزرگی، وحید(1382). دیدگاه‌های جدید در روابط بین‌الملل، تهران، نی.
  7. بورنهام، پیتر و همکاران (1388). روش‌های پژوهش در سیاست، ترجمه سید محمد کمال سروریان، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
  8. تاجیک، محمدرضا (1387). «پسامدرنیسم و روش»، مجله حوزه و دانشگاه، شماره 55، سال چهاردهم، ص 168 ـ 113.
  9. تاجیک، محمدرضا (1390). پساسیاست؛ نظریه و روش، تهران، نی.
  10. چرنوف، فرد (1388). نظریه و زبر نظریه در روابط بین‌الملل، علیرضا طیب، تهران، نی.
  11. حقیقت، سید صادق (1382). «بحران روش شناسی در علوم سیاسی» ، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 22، ص 174 ـ 153.
  12. دهقانی فیروزآبادی، سید جلال (1389ب). «چگونگی و چیستی نظریه اسلامی روابط بین‌الملل»، پژوهشنامه علوم سیاسی، شماره 18، ص 142 ـ 111.
  13. دهقانی فیروزآبادی، سید جلال (1389الف). «مبانی فرانظری نظریه اسلامی روابط بین‌الملل»، فصلنامه روابط خارجی، شماره اول، سال اول، ص 96 ـ 49.
  14. رابرتسون، رونالد (1382). جهانی شدن؛ تئوری‌های اجتماعی و فرهنگ جهانی، کمال پولادی، تهران، ثالث.
  15. کاکس، رابرت (1389). «نیروهای اجتماعی، دولت‌ها و نظم جهانی؛ فراسوی نظریه روابط بین‌الملل»، در : لیتل، ریچارد و سعید گودرزی (1388). ماهیت هنر نزد ویتگنشتاین، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه هنر، دانشکده هنرهای کاربردی.
  16. لیتل، دانیل (1373). تبیین در علوم اجتماعی: درآمدی به فلسفه علم‌الاجتماع، تهران، صراط.
  17. لینکلیتر، اندرو (1387). ماهیت و هدف نظریه روابط بین‌الملل، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی.
  18. معینی علمداری، جهانگیر (1384). «پست مدرنیسم، حقیقت و نظریه سیاسی»، مجله سیاسی _اقتصادی، شماره 144ـ143، ص 183 ـ 172.

19. مک‌دونالد، دیوید و اسکات اشنبرگر (۱۳۸۷). «مبانی تحقیق علمی و نظریه‌سازی» در: حسینی، سیدرضا (1378). نظریه‌پردازی، مفاهیم و استلزامات، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.

20. ملکیان، مصطفی (1386). راهی به رهایی، تهران، نگاه معاصر.

  1. منوچهری، عباس (1387). رهیافت و روش در علوم سیاسی، تهران، سمت.
  2. میراحمدی، منصور (1384). «سکولاریسم اسلامی؛ امکان یا امتناع مفهومی»، مجله رهیافت‌های سیاسی و بین‌المللی، شماره 7 ، ص 197 ـ 165.
  3. ناجی، سعید (1382). «لاکاتوش و معقولیت معرفت علمی»، مجله حوزه و دانشگاه، شماره 34، سال نهم، ص 115 ـ 97.
  4. های، کالین (1385). درآمدی انتقادی بر تحلیل سیاسی، احمد گل محمدی، تهران، نی.