در سالهای اخیر، بحث بومیسازی علوم انسانی در محافل و مجامع علمی و دانشگاهی ما بسیار مورد توجه قرار گرفتهاست. این مقاله، با تأمل در مبانی انسانشناسی، به موضوع بومیسازی علوم انسانی پرداختهاست و از آنجا که بومیسازی علوم انسانی بدون بازتعریف انسانشناسی و مبانی آن امری ناممکن خواهد بود در این مقاله کوشیده شدهاست که این موضوع، بهعنوان درآمدی بر بحث بومیسازی علوم انسانی، مورد کنکاش قرار گیرد. از نظر نگارنده، علوم انسانی موجود ـ که غالباً محتوای آن، در برخی از رشتهها، تقلیدشده از سنت دانشگاهی غرب است ـ بر پایههایی از انسانشناسی استوار گردیدهاست که با عنوان اومانیسم شناخته میشود و با تحولات به وجود آمده در غربِ بعد از رنسانس سازگار و با ساختارهای جامعة دینی ما ناسازگار است. بنابراین، بحث از بومیسازی علوم انسانی در ایران، بدون بازنگری در مبانی انسانشناسی غربی و عدول از آن امکانپذیر نخواهد بود زیرا، بر اساس اندیشة اومانیستی، انسان موجودی است که تعریف آن، از لحاظ زیستی، بیشتر با اندیشة داروین و، از لحاظ سیاسی ـ اجتماعی، با اندیشههای هابز و، از لحاظ اقتصادی، با اندیشههای لیبرالیستی و مارکسیستی سازگار است. لذا، این مقاله بحث انسانشناسی اسلامی را، که محور بومیسازی علوم انسانی است، مورد تأکید قرار داده و ابعاد گوناگون آن را، بر اساس برداشت اسلامی، تبیین نمودهاست.